Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-06@12:27:56 GMT

برای کمک‌ به زلزله‌زدگان چه کارهایی نکنیم؟

تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۶۹۷۰۱

برای کمک‌ به زلزله‌زدگان چه کارهایی نکنیم؟

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله- محدث تک‌فلاح: زلزله، سیل و برخی از بلایای طبیعی همیشه انسان را تهدید می کند. در کشور ما هم به دلیل قرارداشتن روی خط زلزله، مراقبت‌ها و آموزش‌های لازم به نیروهای امدادی برای مقابله و مراقبت‌هایی که در صورت وقوع این حوادث لازم باشد، ارائه می شود. اما جایگاه مردم در این وقایع خیلی اهمیت دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«فرحنازفرجی» یکی از امدادگران جمعیت هلال احمربوده که در دوران کارشناسی ارشد مدیریت بحران خوانده و دکترای روانشناسی دارد. او که اکنون سرپرست درمان شهر تهران (اداره کل توانبخشی کشور-کارشناسی تیم‌های اجرایی و عملیاتی در شرایط اضطرار) سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی است در مورد چگونگی امدادرسانی به زلزله زدگان به خبرنگار مهر گفت: «در مواقع بحران باید دقت داشت که چگونه کمک رسانی می کنیم. گاهی اوقات نیت خیر ما بیشتر بستر وقوع یک بحران را فراهم می‌کند.»

ارسال بی برنامه غذای گرم

در زمان زلزله سرپل ذهاب یاد دارم که یک آقایی با عجله آمد و به یک وانت پر از نان سنگک اشاره می کرد. می‌گفت برای زلزله‌زدگان آورده است. ابتدا با او صحبت کردم و گفتم همین که تا اینجا رسیدی این نان‌ها بیات شده است، چه رسد به اینکه ببریم تا سرپل ذهاب. از من انکار و از او اصرار که همین الان این نان‌ها را باید مناطق زلزله زده بفرستید.

سعی داشتم او را متقاعد کنم که این نان‌ها را به نیازمندان همین‌جا بدهم اما اصلاً زیر بار نرفت.نمی‌شد این تعداد نان را تا کرمانشاه سالم نگه داشت. آخر هم مسیر وانت را کج کرد و به سمت کرمانشاه حرکت کرد. زیر بار حرفم نمی رفت و کار خودش را کرد.

یک خانمی با یک دیگ بزرگ آمد و گفت این کوفته‌ها را پختم که به دست زلزله زدگان برسانید. خود کوفته که دو ساعت بعد نمی‌ماند هیچ، حمل و نقل یک قابلمه با این ابعاد و محتوایاتی که توصیفش از واضحات است هم رویش. مگر می‌توانستیم به ایشان بقبولانیم که نمی شود؟

یکی دیگر آمده بود با چند میلیون غذای زرشک‌پلو با مرغ. اصرار که اینها باید به مناطق ارسال شود. من می‌گفتم آقا این غذا تا دو ساعت دیگر خراب می‌شود. ما اگر بخواهیم ببریم هم صحیح نیست. سالم به دست آنها نمی رسد.

معضل لباس‌های دست دوم

یکی از بزرگترین معضلات ما در زمان امدادرسانی به افراد در ایام زلزله و سیل و.. دریافت لباس های دست دوم مردم است. ما برای رساندن این لباس‌ها به دست مردم باید بدانیم که چه نوع لباسی و برای چه سنی و چه اندازه‌ای داخل بسته قرار داده شده است. پس قاعدتاً باید بسته‌ها را باز کنیم و دسته‌بندی لازم را انجام دهیم. وای از موقع باز کردن و بررسی لباس ها. جالب است بدانید که چه لباس‌هایی در بسته‌ها ارسال می شود. مثلاً لباس مجلسی مربوط به ده یا پانزده سال پیش را در این بسته‌ها گذاشتند. یا لباس هایی که اصلاً با اقلیم و فرهنگ مقصد مورد نظر همخوانی ندارد. شما فرض کنید مردم کرمانشاه و سرپل ذهاب چه لباس‌هایی می‌پوشند؟

لباس‌های محلی آنها هر کدام ارزش مادی بالایی دارد که نه تنها با گرما و سرمای آن اقلیم سازگار است، بلکه پوشش و زیبایی خودش را دارد که در عرف آن محل متعارف است. از سویی ارزش مادی بالایی هم دارد. هر کدام از لباس ها شاید ۴ یا ۵ میلیون هزینه‌اش باشد. برای کمک به مردم، باید عزت نفس مددجو هم در نظر گرفته شود. شاید این شخص زلزله زده یکی از متومل ترین آدم ها باشد.

معضل کمک‌های کامیونی!

یکی دیگر از معضلات بزرگ، عدم هماهنگی مردم با ما بود. مردم که ما را می دیدند می گفتند: «ما در مسیر که می‌آمدیم هدایای‌مان را به کامیونی که داشت سمت سرپل ذهاب می رفت دادیم.» حالا ما چه می‌دانستیم که چه بوده؟ و به کدام کامیون دادند؟ و آن کامیون کجا می رود؟ و.. خودش موضوع مورد بررسی‌ای بود.

همین اتفاق از سوی پایگاه هایی مثل مساجد رخ می داد. بعضی از مساجد با ما هماهنگ بودند و اقلام را به دست ما می رساندند تا ما اوضاع را مدیریت کنیم. اما برخی دیگر خودشان کامیون پر می کردند و به مناطق ارسال می کردند. چقدر ایجاد بی‌نظمی می کرد.

امان از سلبریتی‌ها!

جالب ترین بخش ماجرا این است که مردم به هر کسی که شماره کارتی می گذارد و در مسیر مناطق زلزله زده راه افتاده است کمک می کردند. از آنجایی که سلبریتی ها چهره شناخته شده‌ای بین مردم دارند، اعتماد مردم به شماره کارتی که در صفحه مجازی‌اش قرار می داد زیاد بود. از سویی این تعدد سلبریتی‌ها و افرادی که خودجوش به سمت مناظق راه می‌افتادند خودش مشکلاتی داشت که گفتن آنها در جای خود لازم است.

حضور افراد بدون هماهنگی با هلال احمر اولین مشکلی که ایجاد می کند این است که مردم می‌گویند: «فلانی دمش گرم. آمد و به مردم رسیدگی کرد. هلال احمر هیچ کاری نمی کند.» واقعیت این است که او (سلبریتی) همه آسیب دیدگان را نمی بیند و تنها بخشی از افرادی که دستش می‌رسد را می تواند حمایت کند. حتی شاید نوع هدایا و خوراکی که به آنها می‌دهد با کیفیت متفاوتی باشد و به چشم اشخاص دیگر بیاید. باید در نظر گرفت که هلال احمر عدالت را بین همه آسیب دیدگان باید رعایت کند و رسیدگی در تمام مناطق یکسان باشد. اگر متولی امر را یک مرکز بدانیم و همه امدادرسانی ها را با مدیریت یک ارگان انجام دهیم، هم کیفیت امدادرسانی بالا می رود و هم کمیت آن.

مدیریت بحران

اگر بخواهیم از مشکلات بگوییم شاید خیلی حرف به میان بیاید. این‌که خود هلال احمر برای مواقع خاصی مثل زلزله و سیل باید پیش قراردادهایی با شرکت‌های مورد نیازش ببندد که در لحظه بحران تازه یاد جمع‌آوری و خرید لوازم مورد نیاز نباشد خیلی مهم است. ما در موقع وقوع حادثه تازه زیرنویس تلویزیون و رسانه‌ها می بینیم که اگر کمکی دارند به پایگاه‌های مستقر در میادین مراجعه کنند. اما اتفاقی که می افتد تنوع لباس‌ها، تنوع پتوها، تنوع کنسروها و تنوع پوشک و مواد بهداشتی و.. مشکل ایجاد می‌کند. دسته بندی این اقلام خودش زمان می خواهد.

از طرفی مهم است که بدانیم برای چنین کاری در کشور، متولی باید یک جا باشد. هر مسجد هر پایگاه مردمی که نباید خودجوش کار کند. ایجاد بی‌نظمی می‌کند. موازی کاری بزرگترین ایراد سرعتگیر ما در تجربه‌های اخیر بود.

ما برای پیش بینی اتفاقات دیگر باید برنامه داشته باشیم. باید پروتکل عملیاتی بنویسم.

ترافیک

اگر بخواهیم از مشکلات این حرکت‌ها نام ببریم مهم است بدانیم که با راه افتادن کامیون و وانت‌های کمک‌های مردمی از اقصی نقاط ایران به سمت یک منطقه، در وهله اول و قبل از ورود به منطقه شما درگیر یک ترافیک کلافه‌کننده می شوید. ترافیکی که باز شدنش نیاز به زمان زیادی دارد. ما حتی نمی توانستیم به عنوان امدادگران هلال احمر از این ترافیک رد شویم و با به وجود آمدن چنین اتفاقی کار امدادرسانی ما را هم دچار اختلال می کنند.

توزیع نامتعادل

در نظر بگیرید هر کسی با یک مدل لباس، یک مدل پتو و یک مدل تن ماهی و کنسروهای خوراکی به سمت مناطق اعزام شود. این تنوع مواد غذایی و پوشاک و خدمات شاید برای ما که در جای خودمان هستیم و شرایط مطلوب فیزیکی داریم موجه است اما افراد آسیب دیده و مددجویی که در این حادثه حال جسمی و شرایط سخت زندگی و حتی شاید آلام از دست دادن عزیزانی را دارند، خود را در موضع تبعیض می بینند. برای این افراد شبهه امدادرسانی ایجاد می شود و حال روحی‌شان را به اعتراض و ناراحتی از اوضاع نزدیک می کند.

تصور کنید در یکی از این حوادث ابتدا کمک‌های مردمی رسید. اول لباس‌های دست دوم اهدایی مردم را توزیع کردیم و بعد لباس‌های نویی که خود هلال احمر خریداری کرده بود را رساندیم. حالا فکر کنید که این توزیع اگر ناعادلانه باشد و بخشی از مددجوها لباس نو و بخش دیگر لباس دست دوم دریافت کنند. قابل ذکر نیست که چقدر حس ناخوشی به ایشان مخصوصاً در آن شرایط القا می شود.

همین موضوع در مورد خوراکی ها و مواد غذایی و کنسروها و … صادق است. اینجاست که حس نارضایتی بیشتر می‌شود. من در زمان زلزله از قصر شیرین تماس داشتم که می گفتند: «هر چه امدادرسان است رفتند سرپل ذهاب، اینجا را فراموش کرده‌اند. ما داریم یخ می کنیم.» این در صورتی بود که به دلیل ازدهام امدادرسان‌های داوطلب، کار مردم در قصر شیرین به کندی پیش می‌رفت.

تغذیه

چیزی که در امدادرسانی‌ها در این ایام باید به طور ویژه به آن توجه کرد تغذیه اقشار خاص است. ما در امدادرسانی‌ها به همه (مثلاً) نان و تن ماهی می دهیم. دقت نمی کنیم که اطفال، معلولین و یا سالمندان باید به طور ویژه مورد توجه باشند و تغذیه خاص خود را داشته باشند.

ارائه گزارش

یکی از مسائلی که در برنامه‌های مختلف ما جایش خالی است، ارائه گزارش کار به مردمی است که هلال احمر را امین خود برای امر امدادرسانی دانستند. حضور افراد متفرقه در میدان، از این بُعد مطلوب مردم بود که گزار کار ایشان را از صفحه‌هایشان می دیدند و متوجه هزینه کرد آنها می شدند. اما هلال احمر گزارش درستی به مردم نمی دهد و مردم این تصور که «پول ما کجا می رود خرج می شود؟» را با خود مرور می کنند.

کوهی از لباس

وقتی نتوانیم لباس‌های مناسب و خوراکی‌ها را در زمان مناسب برای مددجویان برسانیم می‌دانید چه می شود؟ در زمان زلزله یادم است که انبار حسن آباد و انبار شهر ری ما پر شده بود. اما از چه؟ از چیزهایی که به دردمان نمی خورد. کوهی از لباس. کوهی از نان خشک. مردمی که قصد کمک دارند باید بپرسند که چه چیزی را می توانند کمک کنند. همان چیز را به دست هلال احمر برسانند نه چیزهای دیگر را.

کد خبر 5695752 محدث تک فلاح

منبع: مهر

کلیدواژه: ایران شهرری شهر تهران کرمانشاه زلزله سرپل ذهاب شهرستان خوی زلزله خوی صفحه اول روزنامه ها دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های ورزشی صفحه اول روزنامه های اقتصادی صفحه اول روزنامه های استان ها بازی های رایانه ای مهاجرت علما و روحانیون سکته مغزی لیگ برتر فوتبال ایران پیست اسکی تیم فوتبال استقلال تهران طلبه دیابت زلزله زدگان سرپل ذهاب هلال احمر لباس ها دست دوم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۶۹۷۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیگیری‌های پلیس نبود، «یسنا» را آزاد نمی‌کردند

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: هفته پیش خبر گم شدن دختر چهار ساله ترکمن، شبکه‌های اجتماعی را پر کرد. مردم شمال‌شرق کشور برای پیدا شدن یسنا دست به دست هم داده بودند و در کنار نهادهای مربوطه پنج شبانه روز تلاش کردند تا دخترک خانواده کشاورز را پیدا کنند. «سالار احمدی» یکی از خبرنگاران گلستان است که از روز اول در محل حادثه حضور داشته و جزئیات آن را از نزدیک شاهد بوده است. این خبرنگار در گفت‌وگو با مهر، لحظات مهم تصمیم‌گیری و حساسیت عملیات جست‌وجو را روایت می‌کند و درباره سوالات و ابهاماتی که هنوز هم درباره پرونده «یسنا دیدار» مطرح می‌شود، توضیحاتی می‌دهد.

متن کامل این گفت‌وگو به شرح زیر است:

از نقطه اول شروع کنیم؛ جایی که اعلام شد یسنا گم شده است.

یکشنبه از ساعت ۵ بعد از ظهر اولین خبرها مبنی بر گم شدن «یسنا» از طریق بخشداری به جمعیت هلال احمر می‌دهند. این دختر بچه از ساعت ۲ گم شده بود حدود دو سه ساعتی خانواده، خودشان جست‌وجو را شروع می‌کنند؛ اما وقتی به نتیجه‌ای نمی‌رسند به ۱۱۰، هلال احمر و بخشداری اطلاع می‌دهند. بعد از اعلام آنها اولین گروه از طرف جمعیت هلال احمر به محل اعزام می‌شود.

باید این توضیح را بدهم؛ استانی که ما در آن زندگی می‌کنیم شرایط جغرافیایی ویژه‌ای دارد. مردم اینجا هم اکثراً به شغل کشاورزی مشغول هستند و فرزندان کوچک‌شان را با خود سر زمین می‌برند چرا که بعضاً امکان اینکه فرزند خود را خانه بگذارند ندارند. مادر یسنا هم مثل خیلی از خانواده‌های دیگر، فرزندش را به سر زمین با خود برده بود.

اولین خبر رسمی مبنی بر گم شدن یسنا را حوالی ظهر دوشنبه منتشر کردم. البته پیش از آن، سر و صدای این موضوع در فضای مجازی این منطقه پیچیده بود؛ به خصوص صفحه‌هایی که درباره گردشگری هستند. هنوز ۱۲ ساعت از گم شدن یسنا نگذشته بود که موجی در فضای مجازی به راه افتاد.

گروه قابل توجهی از مردم در منطقه حاضر شدند تا یسنا را پیدا کنند. با توجه به اینکه یسنا دزدیده شده بود، فکر می‌کنید این حضور چقدر در پروسه پیدا شدن یسنا تأثیرگذار بود؟ آیا ممکن بود مشکل‌ساز شود؟

بیشتر اهالی روستای کلاله ترکمن و اغلب آنها کشاورز یا دامدار هستند. علاوه بر مادر یسنا، حدود ۵۰ یا ۶۰ نفر دیگر در همان زمین کشاورزی و زمین‌های اطراف کار می‌کردند. یعنی همان اولین دقایق وقتی مادر یسنا می‌گوید بچه‌ام نیست و گم شده، چیزی حدود ۵۰ نفر در محل شروع به جستجو می‌کند. علاوه بر این هر کدام با نزدیکان‌شان تماس می‌گیرند و به آنها هم اطلاع می‌دهند تا بیایند و کمک کنند. بنابراین در ساعات ابتدایی حضور گسترده مردم اتفاق می‌افتد. این حضور خیلی اهمیت داشت و فضای همدلی قشنگی ایجاد کرده بود. مردم طوری برای کمک آمده بودند که اگر یسنا واقعاً گم شده بود شاید همان ساعات اول پیدا می‌شد.

البته از ساعات اولیه چهار گروه از طرف هلال احمر که در مجموع حدود بیست نفر بودند اعزام شدند و در کنار مردم جست‌وجو را آغاز کردند؛ همکاری خوبی بود و دانش عملیاتی هلال در کنار توان فیزیکی مردم قرار گرفت. روز دوم هلال احمر اعلام کرد که نیاز به نیروی بیشتری دارد. منطقه‌ای که یسنا در آن گم شده بود بسیار وسیع بود و هر چه تعداد بیشتری برای کمک حضور داشته باشد احتمال پیدا کردن یسنا در زمان کمتر افزایش پیدا می‌کرد و این موضوع در زمینه امدادرسانی بسیار مهم است. اگر یسنا واقعاً گم شده و در آن محیط تنها مانده بود، زمان اهمیت بسیار زیادی داشت چراکه ضعف بدنی، حمله حیوانات، وحشت‌زدگی و موارد زیاد دیگری می‌توانست به کودک آسیب بزند.

اما اگر بخواهیم از جنبه دیگر به موضوع نگاه کنیم، گاهی حساسیت‌های خاصی وجود دارد. برای مثال هر چقدر تعداد افراد حاضر در محل بیشتر باشد کیفیت عملکرد سگ‌های تحت تأثیر قرار می‌گیرد. همچنین جستجوی هوایی نیز با مشکل روبه‌رو می‌شود. همچنین نیروی هلال اگر یک منطقه را به صورت زمینی کامل گشته باشد، دوباره با سراغش نمی‌رود تا جستجوی هوایی انجام شود؛ ولی مردم عادی ممکن است دوباره به سراغ آن منطقه بروند و همین در روند کار خطا ایجاد می‌کند.

نکته قابل توجه این بود که بسیاری از کسانی که همه فارغ از مذهب و قومیت برای پیدا شدن یسنا آمده بودند. این اتفاق بسیار خوبی بود و همبستگی مردم را نشان می‌داد. مردی در که در گشت‌زنی هوایی یسنا را پیدا کرد اهل نیشاور است. امدادگران زیادی از نقاط دیگر آمدند و بسیاری از مردمی گرگان اعلام آمادگی کردند. مردم از خانه خودشان و با هزینه خودشان برای گروهی که در حال جست‌وجو بودند غذا تهیه می‌کردند و می‌آوردند، آب می‌آوردند و هرطور که می‌توانستند پشتیبانی می‌کردند تا امدادرسانی قوی‌تر صورت بگیرد و این بعد زیبای ماجرا و بسیار ارزشمند بود.

گم شدن یک کودک، ممکن است زیاد اتفاق بیفتد اما کمتر موردی بوده که تا این حد رسانه‌ای شود؛ برای خیلی‌ها سوال است که چرا ماجرای یسنا تا این حد پر سر و صدا شد؟

در پرونده یسنا چند نکته بسیار مهم بود. اول اینکه هر کس موضوع یسنا را برای اولین بار شنید به طور ناخودآگاه ذهنش سمت گم شدن پرونده محروم «سها رضانژاد» می‌رفت چرا که پرونده او نیز بازتاب رسانه‌ای زیادی داشت و بعد از ۴۵ روز جست‌وجو پیکر بی‌جان او پیدا شد.

دومین موضوع مهم دیگر جنسیت و سن و سال و شرایط خانوادگی یسنا بود؛ دختر بچه ۴ ساله ترکمن که خانواده کشاورز دارد و پدرش هم معلول است؛ خانواده‌ای که در یک منطقه کم‌برخوردار زندگی می‌کنند. ببینید؛ هر چند برای توسعه و پیشرفت شهرستان کلاله زحمت کشیده شده اما هنوز شرایط سخت معیشتی وجود دارد. بنابراین تمامی اینها تأثیر گذار بود. طبیعتاً برای همه ما گم‌شدن یک دختر بچه ۴ ساله متاثرکننده است؛ به ویژه آن که بعد از ساعاتی تصاویر چهره معصوم این دختر بچه منتشر شد.

البته علاوه بر اینها نباید از نقش شبکه‌های اجتماعی و پوشش خبری خبرگزاری‌ها چشم پوشی کنیم.

حضور نیروهای امدادی و انتظامی چطور بود؟ آیا انتظار مردم را برآورده می‌کرد؟ تجهیزات کافی بود؟

نکته مهم این است که هلال احمر به اندازه کافی تجهیزات دارد و اگر تجهیزاتی کم باشد از استان‌های دیگر یا سازمان امداد و نجات اراسل می‌شود. متأسفانه در موضوع یسنا یک عده که دنبال کننده بیشتری در اینستاگرام داشته‌اند ویدئوهایی منتشر کردند و مدعی شدند: «هلال احمر از ما خواسته برای کمک برویم!» چنین چیزی اصلاً حقیقت نداشت. فارغ از این، نکته مهم که مردم هم باید بدانند این است که حضور سگ‌های نجات خارج از سازوکار مشخص به جز اینکه به روند امدادرسانی لطمه بزند، هیچ اثر دیگری ندارد و بی‌فایده است.

اما درباره اینکه شرایط حضور نهادها و تجهیزات چطور بود، باید بگویم ۲۴ ساعت از گم شدن یسنا که گذشت، انتظارات به این سمت رفت که دستگاه‌های مسؤول تمام امکانات خود را برای پیدا کردن او بسیج کنند. با توجه به شرایط ویژه یسنا و محرومیت منطقه، مردم این را انتظار دارند که بیشتر بهشان رسیدگی شود. در ساعات اولیه شاید تصور می‌کردند این انتظار برآورده نشود اما کم کم همه بسیج شدند تا این کودک پیدا شود. هرچند آوردن بالگرد و شروع جستجو تا قبل از ۴۸ ساعت مرسوم نیست اما در مورد یسنا، نیروهای امدادی، انتظامی و حتی مدیران حسابی کمک‌حال بودند و با تمام توان پای کار آمدند. همه از لحظه اول تا لحظه‌ای که یسنا پیدا شد با تمام وجودشان تلاش کردند.

مخصوصاً دوستان نیروی انتظامی حضور بسیار فعالی داشتند. از همان ساعات اولیه عصر یکشنبه گروه تجسس فرمانده نیروی انتظامی شهرستان به همراه افسر تخصصی جنایی پلیس آگاهی عملیات خود را شروع کردند. در کنار اینها رئیس پلیس آگاهی شخصاً حضور پیدا کرد. پهپادهای انتظامی آمدند و از هلی‌شات‌های زیادی استفاده شد.

همان روز از شهرستان مجاور تیم‌های پشتیبان آمدند و سگ‌های جستجوگر آوردند و به سرعت تحقیق‌های میدانی و اطلاعاتی و پلیسی آغاز کردند. برای بعضی‌ها سوال است چرا با وجود اینکه استان بالگرد دارد، برای جست‌وجو بالگرد از سمنان آمده است. بالگرد امدادی در گلستان لجستیک است و برای پشتیبانی در حوادث بسیار بزرگ استفاده می‌شود؛ این بالگرد امکان مانور دادن در ارتفاع پایین را نداشت و ممکن بود حادثه دیگری را ایجاد کند. بنابراین جمعیت هلال احمر از سازمان امداد و نجات تقاضای ارسال بالگرد سبک تقاضا کرد. به سرعت سازمان امداد و نجات مجوز پرواز آن را داد و از سمنان یک بالگرد سبک و مناسب گشت‌زنی سمت منطقه آمد. صبح روز سه‌شنبه این بالگرد عملیات هوایی خود را شروع کرد و گرچه بسیار خطرناک و حادثه‌ساز است در فاصله ۲۰ متری با زمین پرواز می‌کرد.

یسنا برای همه تبدیل با دغدغه‌ای شده بود تا زودتر پیدا شود و به آغوش مادرش برگردد که مدام گریه می‌کرد.

درباره لحظه پیدا شدن این کودک بگویید...

۵ شنبه که برای تهیه گزارش میدانی رفتیم، یک جلسه مدیریت در چادر عملیات مستقر در آن نقطه تشکیل شد. تصمیم بر این شده بود که با توجه به تعدد جست‌وجوهای انجام شده و میزان نیروها و تجهیزات لجستیکی به کار گرفته شده عملیات از جست‌وجوی زمینی به عملیات هوایی و گسترده تبدیل شود. یعنی تعداد هلی‌شات‌های بیشتری به کار گرفته شود، پاراگلایدرهای بیشتری استفاده شود و هر پرواز تخصصی که می‌تواند به عملیات کمک کند، تقویت شود.

باید این نکته را در نظر بگیرید که زمین‌های کشاورزی آن منطقه با تردد متعدد و مداوم افراد، نابود می‌شوند و محصولات بسیاری از کشاورزان از بین می‌رود. تصور کنید ۲۰۰ نفر وارد یک زمین شوند و تکه به تکه و یک متر به یک متر آن را بگردند، مسلم است که زمین آسیب می‌بیند. البته تا جایی که اطلاع دارم مدیریت بحران خسارتی که این کشاورزان دیده‌اند را جبران می‌کند.

با این تصمیم، عملیات جست‌وجوی هوایی تقویت شد. ساعتی بعد در حال مصاحبه بودیم و کایت سوارها داشتند گشت‌زنی هوایی انجام می‌دادند که ناگهان یک نفرشان فریاد زد: «پیداش کردم، پیداش کردم» وقتی او داد زد همه به سمت آن نقطه دویدند؛ از مردم عادی تا پلیس آگاهی و نیروهای سپاه و بچه‌های هلال احمر. بلافاصله نیروی انتظامی یسنا و خوانداه‌اش را با به بیمارستان برد تا شرایط سلامتی او بررسی شود.

جمعیت هنوز نمی‌دانست او دزدیده شده بود و فقط پلیس در جریان بود. حال و هوای عجیبی بود؛ همه همدیگر را بغل می‌کردند. به معنی واقعی کلمه خوشحال بودند و حتی جلوی منزل‌هایشان در روستاهای اطراف جشن برپا کردند.

حال یسنا همان لحظه اول چطور بود؟

لحظه‌ای که یسنا را پیدا کردند همان لحظه اول آب خورد. این بچه به دلیل حضور جمعیت و چند روز دوری از پدر و مادرش حالت بهت زده و ناراحت کننده‌ای داشت. از نظر جسمی سالم بود، لباسش سالم بود؛ چهره و صورتش سالم بود. این کودک معصوم که از زیبایی مانند یک برگ گل است بی‌قراری نمی‌کرد، اما حسابی بهت‌زده بود.

اما نکته عجیب این بود که نقطه‌ای که یسنا در آن پیدا شد بارها جست‌وجو شده بود؛ حتی در فیلم‌هایی که ضبط شده هم این موضوع مشخص است؛ علاوه بر این تمام محصولات آن نقطه خم شده و مشخص بود گروه جست‌وجو قبلاً اینجا حضور داشته است. به هیچ عنوان نمی‌توانستیم بگوییم یسنا اینجا بوده و کسی او را ندیده است.

از طرف دیگر خدا را شکر این کودک ظاهر سلامتی داشت و به نظر نمی‌رسید پنج شبانه‌روز در دشت تنها بوده، به نظر می‌رسد همان‌جا مشخص شد ماجرا قدری مشکوک است...

بله؛ چیزی نگذشت که خبر آمد یسنا دزدیده شده بود. بر اساس اعلام پلیس روز سوم گم شدن یسنا از ۵۰ نفر بازجویی صورت گرفته است. از این تعداد در نهایت به ۱۰ نفر رسیدند و بعد به ۳ نفر و در نهایت به یک نفر. این یک نفر همان کسی است که دستگیر شده و بلافاصله به زندان منتقل شده است چرا که تحقیقات محرز و مشخص شده و بر اساس اخبار رسمی، خودش هم اعتراف کرده که یسنا را دزدیده است.

پدر یسنا در این مدت اطلاعاتی به پلیس داده بود و در کنار همه جست‌وجوهای میدانی، تحقیقات پلیسی با قدرت دنبال می‌شد. نباید فراموش کنیم نیروی انتظامی برای پیدا شدن یسنا زحمت بسیاری کشید. اگر پلیس روز سوم به این فرد نمی‌رسید و او را متوجه نمی‌کرد که اگر کودک را تحویل بدهی جرمت کمتر می‌شود؛ اگر با بازجویی‌های پی در پی به این افراد نزدیک نمی‌شد و آنها را تحت فشار قرار نمی‌داد شاید آنها اصلاً یسنا را برنمی‌گردانند.

یک نگاه لحظه‌ای به این موضوع وجود دارد و می‌گویند و می‌گویند بالاخره چه کسی یسنا را پیدا کرد؛ مثلاً کایت سواری که او را پیدا کرد با توجه با زمین کشاورزی نمی‌توانست همان‌جا فرود بیایید وگرنه اولین نفری که یسنا را در آغوش می‌گرفت خودش است‌. اما مهم‌ترین نکته درباره پیدا شدن او این است که نباید یادمان برود تلاش پیوسته گروه تحقیقات پلیسی چقدر در این مسیر تأثیر داشته است؛ وقتی یسنا پیدا شد از پدر سنا پرسیدم چه احساسی دارد؛ خیلی جالب بود که یک جمله پاسخ داد: «مطمئن بودم پلیس یسنا را پیدا می‌کند!»

البته نباید زحمت هیچ‌یک از عزیزان، از مردم عادی تا نیروهای هلال احمر و… را نادیده گرفت. همه از جان و دل طوری که انگار عزیز خودشان گم شده باشد تلاش می‌کردند.

هنوز ابهامات زیادی وجود دارد. مشخص نشده که این کودک اول گم شده سپس دزدیده شده یا از همان ابتدا به توسط این افراد دزدیده شده بود؟

اینها اطلاعات محرمانه پرونده است و به همین علت تا پایان تمامی تحقیقت رسماً چیزی منتشر نمی‌شود. گفته شده متهم‌های دیگری هم تحت نظر پلیس هستند و روی آنها تحقیقات بیشتری انجام می‌شود. باید ابتدا صراحتاً مشخص شود درصد مشارکت هر یک از عوامل در این پرونده چقدر بوده و انگیزه آنها از این اقدام چه بوده است. اینکه انگیزه خصومت شخصی، دریافت پول یا کودک‌آزاری بوده هنوز مشخص نیست و با توجه به ابعاد پلیسی موضوع جزئیاتی اعلام نشده و حتی مصاحبه با خانواده یسنا هم به دلایل امنیتی محدود شده است‌.

با همه اینها، همه از پیدا شدن یسنا خوشحال هستیم و قطعاً به زودی کسانی که در دزدیده شدن او نقش داشتند مجازات می‌شوند. اما یک صحنه با مزه که من از این کودک دیدم این بود که وقتی کمی به خودش آمد، اولین چیزی که از مادرش درخواست کرد این بود که گفت: «به من نوشابه بده! نوشابه می‌خوام.» امید داریم آسیب‌های روحی این کودک به واسطه این تجربه تلخ هرچه زودتر بهبود پیدا کند و یسنا و همه کودکان ایران در سلامت کامل باشند.

‌ کد خبر 6097970 زينب رجائی

دیگر خبرها

  • پیگیری‌های پلیس نبود، «یسنا» را آزاد نمی‌کردند
  • احمقانه است که از طارمی استفاده نکنیم
  • احمقانه است که از طارمی‌ استفاده نکنیم | او طوری بازی کرد که انگار قرارداد ۱۰ ساله دارد
  • امدادرسانی هلال‌ احمر خراسان‌جنوبی به ۲۵۶ نفر گرفتار در سیل
  • امدادرسانی هلال‌احمر خراسان‌جنوبی به ۲۵۶ نفر گرفتار در سیل
  • امدادرسانی هلال احمر در خراسان‌جنوبی به سیل‌زدگان
  • یک قلب بزرگ پشت این چهره؛ دیگو کوستا در نقش قهرمان سیل‌زدگان برزیل / عکس
  • اگر مجوز کاغذی و قدیمی را به الکترونیک تبدیل نکنیم، چه می‌شود؟
  • حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاه‌تر نکنیم
  • (ویدئو) فراموش نکنیم که نمی‌توانیم هم اشغالگر باشیم و هم اخلاق مدار